فایل کامل و عالی مقاله در مورد سخنی کوتاه در حقوق بیماران ، مجروحان و معلولان از نظر اسلام


در حال بارگذاری
18 سپتامبر 2024
فایل ورد و پاورپوینت
2120
3 بازدید
۶۹,۷۰۰ تومان
خرید

دریافت فایل کامل و عالی مقاله در مورد سخنی کوتاه در حقوق بیماران ، مجروحان و معلولان از نظر اسلام به همراه پاورپوینت رایگان!

🎁 پیشنهاد ویژه برای شما!

با خرید پروژه فایل کامل و عالی مقاله در مورد سخنی کوتاه در حقوق بیماران ، مجروحان و معلولان از نظر اسلام، یک پاورپوینت حرفه‌ای با طراحی جذاب و قابل استفاده به‌صورت کاملاً رایگان به شما اهدا می‌شود.

✨ چرا فایل کامل و عالی مقاله در مورد سخنی کوتاه در حقوق بیماران ، مجروحان و معلولان از نظر اسلام انتخاب مناسبی است؟

  • ۲۴ صفحه فرمت‌بندی‌شده و استاندارد: فایل Word حاوی ۲۴ صفحه کاملاً تنظیم‌شده است و آماده برای چاپ یا ارائه می‌باشد.
  • مطابق با استانداردهای علمی: این فایل مطابق با اصول و استانداردهای دانشگاهی و مؤسسات آموزشی تهیه شده و به‌خصوص برای دانشجویان و دانش‌آموزان مناسب است.
  • محتوای دقیق و منظم: فایل نهایی بدون هیچ‌گونه بهم‌ریختگی ارائه می‌شود و تمامی موارد به‌درستی تنظیم شده‌اند.
  • پاورپوینت رایگان: به‌عنوان یک هدیه ویژه، پاورپوینت آماده با طراحی زیبا و استاندارد به همراه فایل Word دریافت خواهید کرد.
  • آماده برای ارائه: فایل‌ها به‌طور کامل آماده‌اند و نیازی به تغییر یا ویرایش برای ارائه در کلاس‌ها و سمینارها ندارند.
  • مطالب علمی و کاربردی: این فایل شامل اطلاعات علمی به‌روز و مفید است که به شما در درک بهتر موضوعات کمک خواهد کرد.
  • قابلیت ویرایش آسان: فایل کامل و عالی مقاله در مورد سخنی کوتاه در حقوق بیماران ، مجروحان و معلولان از نظر اسلام به‌طور کامل فرمت‌بندی شده است و به‌سادگی قابل ویرایش است تا با نیازهای شما هماهنگ شود.
  • تضمین کیفیت: ما کیفیت این فایل را تضمین می‌کنیم و در صورت بروز هرگونه مشکل، پشتیبانی کاملی ارائه می‌دهیم.

بخشی از متن فایل کامل و عالی مقاله در مورد سخنی کوتاه در حقوق بیماران ، مجروحان و معلولان از نظر اسلام :

سخنی کوتاه در حقوق بیماران ، مجروحان و معلولان از نظر اسلام

در مورد بیماران ، مجروحان و معلولان از نظر اسلام حقوق و تکلیفی وجود ندارد که در زیر به اختصار در چند بخشبه برخی از آنها اشاره میشود :
مقدمه – باید دانست : که گرچه ممکن است از نظر اجر و پاداش اخروی یا از نظر احساسات و عواطف انسانی میان بعضی از مجروحان و معلولان مثلاً مجروحان و معلولان احساسات و عواطف انسانی میان بعضی از مجروحان و معلولان جنگی با مجروحان و معلولان دیگر تفاوت فاحشی وجود داشته باشد . چرا که هدف حرکت آنان هدفی است معنوی و مقدس ، برای حفظ و بقاء اسلام و کشور اسلامی جنگیدهاند .

اما اینان بر فرض که دارای حرکت صحیحی باشند غالباً هدف آنها هدفی است شخصی و خصوصی لیکن چون بحث ما در جهت حقوقی مسأله است از این جمکنمپهت که از اطلاقات ادله بدست میآید ، هیچگونه تفاوتی بین انواع مختلف مجروح و معلول وجود ندارد . آری چنانچه شخص در اثر سوء اختیار خود حرکتی نادرست را برگزیند که منشأ جراحت یا معلولیت او شود چه بسا چنین جراحت و معلولیتی به حکم «الامتناع بالاختیار لاینا فیالاختیار » دارای آثار متفاوتی باشد ، مگر این که بعداً نادم شده و به اصطلاح توبه کرده باشد .

و نیز اشاره به این نکته مناسب است که درست است که مریض یا مجروح و معلول خود از نظر اسلام دارای وظائفی است اخلاقی مثلاً وظیفه دارد نزد غیر خداوند شکایت نبرد ، تحمل و صبر داشته باشد لیکن این وظائف منافات ندارد با اینکه دیگران مبذول دارند و به هیچوجه از آن غفلت ننمایند و همین است معنی حق مریض ، مجروح و معلول به گردن دیگران بدیهی است این وظیفه تکلیفی است کفائی چنانچه من به الکفایه به آن اقدام کند تکلیف از گردن دیگران ساقط خواهد شد . پس از ذکر این مقدمه سخن خود را در چند بخش دنبال میکنیم .

نخست – در مجروحان و معلولان جنگی :
پیداست که طبیعت جنگ کشته شدنها ، مجروحیتها و معلولیتها به همراه دارد نمونههای بسیاری از آنرا میتوان در جریان تاریخ مشاهده نمود . غرض اینجانب در اینجا تنها ذکر یکی دو نمونه است که در قرآن کریم به آن اشاره شد :
پس از آن که در جنگ بدر گروهی از بزرگان قریش کشته و اسیر شدند سران این قوم همداستان شدند که لشگری برای جنگ با مسلمین گسیل دارند تا خون کشتگان خود از محمد (ص) و یاران او بستانند ، خبر این حرکت را عباس عموی پیامبر (ص) بوسیله نامهای یه وی برسانید . منافقان و یهود هم که از این داستان آگاه شده بودند به شایعه پراکنی و تحریک و تشویش مردم پرداختند لذا

این خبر در مدینه انتشار یافت . بارایزنی گروهی از اصحاب ، پیامبر (ص) تصمیم به حرکت گرفت و با هزار نفر از یاران خود از مدینه بیرون آمد هنوز به منطقه احد نرسیده بودند حدود یک سوم از آنان به تحریک عبدالله ابن ابی رئیس منافقان به استناد این که رسول خدا (ص) سخن او را نشنیده گرفته است به مدینع بازگشتند ، پس از تنظیم سپاه رسوالالله (ص) پنجاه نفر تیراندازرا بهسر کردگی عبدالله بن خیبر بر شکاف کوه عینین در احد گماشت و فرمود :

در اینجا بمانید و با تیراندازی خود دشمن را از ما دور کنید مبادا از پشت سر بر ما هجوم برند ، اگر ما کشته شدیم ما را یاری ندهید ، و اگر پیرور شدیم و به جمع غنائم پداختیم شما شرکت نکنید و در همینجا بمانید .
با شروع جنگ پرچمداران قریش یکی پس از دیگری همه بدست علی بن ابی طالب (ع) و حمزه عموی پیامبر (ص) و بعضی دیگر از یاران یامبر (ص) کشته شدند بطوری که اخربازنی بنام عمره دختر علقه پرچم را از زمین بلند کرد . مشکان پراکنده شدند و جنگجوبان قریش به سه هزار نفر رسیدند روبه گریز نهادند و به شکست سخت دچار آمدند، نزدیک بود جنگ احد هم مانند جنگ بدر به شکست قطعی دشمن انجامد اما دو چیز موجب دگرگونی مسأله شد :
یکی – همان دست گرفتن پرچم بوسیله عمره که دیگر بار مشرکان را پیرامون آن مجتمع س

اخت و دوباره به جنگ پرداختند .
دوم نافرمانی بیشتر تیراندازان مسلمین در شکاف کوه ، اینان که جنگ را پایان یافته تلقی میکردند برخلاف دستور پیامبر (ص) برای جمع غنائم شکاف کوه را رها کرده و به میدان جمع غنائم سرازیر شدند ، مشرکان برباقیمانده تیراندازان که عبدالله این خیبر بود با کتر از ده نفر حمله بردند و همه را به شهادت رساندند و بعد از آن بر مسلمانان تاختند و گروهی از بزرگان صحابه را کشتند و خود پیامبر (ص) را مجروح ساختند و حمزه عموی بزرگوار پیامبررا شهید و مثله نمودند و مصیبتهاب بسیاری برای مسلمانان ببار آوردند.
ابن اسحاق میگوید : شصت آیه از سوره آل عمران درباره جنگ احد نزول یافته که برخی از این

آیات به مجروحان این جنگ اختصاص دارد از جمله :
ان یمسسکم فرح مقدس مسالقوم قرح مثله و تلک الایام نداولها بین الناس و لیعلم الله الذین امنوا و یتخذ منکم شهداء و الله یجب الظالمین .
و لیمحص الذین امنوا و یمحق الکافرین (آل عمران /۱۴۰و ۱۴۱)
تفسیر :
خداوند پس از آنکه در آیه قبل فرموده است در اثر این ناملایت سست نشوید و غمگین مباشید ، شما چنانکه ایمان داشته باشید در موقعیت والا و بالاتری قرار دارید ، در این دو آیه فرموده است : اگر به شما جراحتی رسیده به مشرکان هم از جانب شما همانند جراحتی رسیده است ( یعنی در جنگ بدر ) سنت ما بر این قرار گرفته که روزگاران را دست بدست بدهیم ، یعنی همیشه روزگار به یک منوال نیست که همواره به نفع کسانی و به ضرر دیگران باشد ، بلکه گاهی جماعتی شکست می خورند و کشته و مجروح میدهند ( مثلاً مشرکان در جنگ بدر ) و گاهی جماعت دیگر ( مانند مسلمانان در جنگ احد ) علاوه بر این دلیل دیگر این که تا خداوند مؤمنان رذا بشناسد یعنی : ایمان مؤمنان روشن شود ، و از شما گواهانی بر افعال تحقق یافته بگیرد ( یا از شما شهیدانی بگیرد ) و خداوند ستمگران را دوست نمیدارد . و نیز ایمان مؤمنان از کفر و نفاق خالص گرداند و کافران را نابود سازد .
و آیه دیگر :
الذین استجاب الله و الرسول من بعد ما اصابهم القرح للذین احسنوا منهم و اتقوا اجر عظیم .
این آیه شریفه مربوط به غزوه دیگری است که پس از غزوه احد روی داد یعنی غزوه حمرء الاسد ، روز شنبه هفتم یا پانزدهم شوال سال سوم هجرت پس از آن که جنگ احد پایان یافت حضرت با اصحاب به مدینه بازگشتند . شب هنگام موقععی پیامبر (ص ) برای اداء نماز از منزل خارج میشد

به وی خبر دادند که در نزدیکی مدینه در منزلگاهی بنام ملل مشرکان اجتماع کرده و خواهان آنند که بازگشته و کار باقیمانده مسلمانان را یکسره کنند . رسول خدا (ص) با مشورت برخی از صحابه تصمین به حرکت و تعقیب دشمن گرفت بزرگان اصحاب زخمیان احدرا فرا خواندند تا دیگر باره به

جبهه حمراء الاسد بشتابند .
این افراد که همگی زخمی بودند و حتی بعضی نه ، ده ، ۱۳ ا بیشتر زخم برداشته بودند با دعاء آن حضرت روانهمیدان شدند . رسول خدا (ص) سه نفر را به عنوان طلیعه فرستاد که به قول بعضی هر سه و بقول مشهور دو نفر از آنان در حمراء الاسد به دست مشرکان گرفتار و به شهات رسیدند . وی با اصحاب ایامی را در حمراء الاسد به دست مشرکان گرفتار و به شهادت رسیدند . وی با اصحاب ایامی را در حمراء الاسد گذراندند و شبها در پانصد محل آتش میافرئختند تا این که بالاخره بدون برخورد در روز جمعه به مدینه بازگشتند .
این آیه مکرمه گویای همین معنی است ، میفرماید : آنان که با این که در احد مجروح شده بودند خداوند و رسول را در رابطه با غزوهحمراء الاسد پاسخ مثبت دادند برای نیکوکاران و پرهیزگارانشان اجر بزرگی است .
دوم – اهمیت اعضاء و قوای انسان
نقش اعضاء و قوی اعم از ظاهری و باطنی در شخصیت انسان بر هیچکس پوشیده نیست ، در این باب آیات و روایات فراوانی وجود دارد که مناسب است به برخی اشاره شود :
خداوند در مورد کافران فرموده است : ختمالله علی قلوبهم و علی سمعهم و علی ابصارهم غشاوه .
انذار و عدم انذار در مورد کافران یکسان است ،خداوند بر دلها و نیروی شنوائی آنان مهر زده و برچشمهایشان پردهو پوشش است : یعنی : نه نیروی تعقل دارند و نه حس شنوائی و بینائی آنان حق را در مییابد .
و در مورد منافقان فرموده است :فیقلوبهم مرض فزادهم الله مرضاً .
دلهای آنان بیمار است خداوند بیماری آنان را بیفزاید و نیز فرموده است صمبکم عمی فهم لا یرجعون . کرو گنگ و کورند لذا بر نمیگردند .
و در مورد مشرکان فرموده است : و جعلنا علی قلوبهم ان یفقهوه و فی اذانهم و قراء.
بردلهایشان پردههائی که سد راه درک و تعقل و گوشهایشان سنگینی نهاده

ایم .
نظیر این آیات در قرآن کریم و هم در احادیث و اخبار فراوان است و چنانچه روشن است مقصود از قلب در آنها قلب صنوبری نیست مقصود مغز نیروی درک تعقل و یا نفس ناطقه است .
مناسب است در این باره به چند حدیث هم اشاره کنیم :
در اصول کافی از حضرت باقر (ع) نقل میکند که فرمود:
لما خلق الله العقل استنطقه قال له .أقبل فأقبل ثم قال له : أدلذفادبر ، ثم قال و عزتی و جلالی ما خلقت خلقاً هو حب الی منک و لا اکملتک الا فیمن احب اما انی ایاک انهی و ایاک أعاقب و ایاک أُثیب.
چون خداوند عقل را آفرید اورا به سخن آورد و بعد به او گفت : روی آور پس روی آورد

، سپس گفت : روی گردان پس روی گرداند ، بعد گفت : به عزت و جلالم هیچ آفریدهای را نیافریدم که از تو پیش من محبوبتر باشد ، و تو را کامل نکردم جز در وجود آنکس که او را دوست دارم ،آگاه باش من تو را امر میکنم و تو را نهی میکنم ، تو را عقاب میکنم و تو را ثواب میدهم .
و نیز آن حضرت میفرماید : انما یداق الله بالعباد فی الحساب یوم القیامه علی قدر ما آتاهم من العقول فیالدنیا تنها به اندازهای که خداوند به بندگان خود عقل داده در روز قیامت در حساب اعمالشان مداقه میکنند .
حضرت صادق (ع) از رسول خدا (ص) نقل میکند که فرمود : اذا بلغکم عن رجل ۱ح۱سن حال فانظروا فی حسن عقله فانما یجازی بعقله چنانچه شما را به حسن حالت کسی (در عبادت خبر دهند حسن عقل او را ملاحظه کنید ، خداوند به اندازه عقل پاداش میدهد حضرت موسی بن جعفر (ع) ضمن خبر مفصلی میفرماید:
یا هشام ان الله علی الناس حجتین حجه ظاهر و حجه باطنه فاالظاهر فالرسل و الانبیاء و الائمه (ع) و امالباطنه فالعقول .
بتحقیق خداوند برای احتجاج بر مردم و حجت قرار داد یکی – ظاهری و دیگری باطنی ، حجت ظاهری پیامبران و امامان اندوحجت باطنی خردها .
حضرت رضا (ع) میفرماید :صدیق کل امری عقله و عدوه جهله دوست هرکس عقل لو و دمن وی جهل او است . در این باب روایات بسیار دیگری وجود دارد که در اینجا به همین مقدار قناعت میکنیم .
سوم – از لحاظ روانی و معنوی بلا بیماری مجروحیت و معلولیت از چه و برای چیست چنانکه در مورد بلاها ، بیماریها ، مجروحیتها و معلولیتها تأثرات و أحیاناتأثیراتی مادی وجود دارد از نظر معنوی نیز وضع بر همین منوال است . برای بیماران اجر و پاداش و برای اعضاء بدن آثار و خواصی ذکر شده است که اکنون به برخی از آیات و روایات وارده اشاره می کنیم :
در قرآن آمده : ام حسبتم ان تدخلوا الجنه و لما یاتکم مثل الذین خلوا من قبلکم مستهم الباساء و الضراء و الزلوا حتی یقول الرسول و الذین امنوا معه متی نصرالله الا ان نصر الله قریب .
آیا اینطورپنداشتهاید که داخل بهشت میشوید در حالی که هنوز به شما مانند آنچه به گذشتگان رسیده نرسیده است به آنان بدبختی و ناراحتی رسید و چنان ناراحت و مضطرب شدند که پیامبر و مؤمنان میگفتند : یاری خداوند در کدام موقع است ؟ (به آنان گفته شد ) آگاه باشید یاری خداوند نزدیک است .
و نیز آمده : لتبلون فی اموالکم و انفسکم و لتسمعن من الذین اوتوالکتاب من قبلکم و من الذین اشرکوا اشرکوا اذی کثیراً و ان تصبروا تتقوا فان ذلک من عزم الامور .
مسلماً نسبت به مالها و جانهای خود آزمایش میشوید ، و از آنان که کتاب آسمانی داده شدند (یهود ) و نیز از آنان که مشرک شدند سخنان آزار دهنده فراوان خواهید شنید و اگر صبر کنید و تقوی پیشه گیرید (کاری شایسته کردید ) چه صبر و تقوی از کارهایی است که باید بر آن تصمیم بگیرید .

و لقد ارسلنا امم من قبلک فاخذنا هم بالباساً و الضراء لعلهم بتضرعون فلولا اذجاءهم باسنا تضرعوا و لکن قست قلوبهم و زین لهم الشیطان ما کانوا یعلمون فلما نسوا ما ذکروا به فتحنا علیهم ابواب کل شیء حتی اذا فرحوبما اوتوا أخذ ناهم بغنه فاذا هم مبلسون .
هر آینه به اممهائی که پیش از تو بودند پیامبرانی فرستادیم و آنها را در اثر نافرمانیها به سختی

و ناراحتی افکندیم شاید متنبه شوند . چرا در آن هنگام که عذاب ما به آنان رسید متنبه نشدند ؟ این بدانجهت بود که دل سخت بودند و شیطان عمل آنانرا برایشان آرایش داده بود . و چون آنچه به آنها یادآوری شده بود فراموش کردند درهای همه چیز را بر آنها گشودیم تا آن هنگام کهبه دادهها شاد شدند در این هنگام بناگهان آنانرا گرفتیم و ناگاه مأیوس شدند .
در روایات وارد شده : قال رسول الله (ص) : أن عظیم البلاء یکافابه عظیم الجزاء فأذا احب الله عبداً ابتلاهُ الله بعظیم البلاء فمن رضی عندالله الرضا و من سخط البلاء فله عندالله السخط.
پیامبر (ص) فرمود :بلای بزرگ به اجر بزرگ پاداش داده میشود . هرگاه بندهای مورد محبت خداوند باشد او را به بلای بزرگ گرفتار کند چنانچه خشنود باشد خداوند هم از او خشنود است و چنانچه خشمگین باشد خداوند هم از او خشمگین است .
حضرت باقر (ع) میفرماید : انما یتیلی المؤمن من فی الدنیا علی قدرینه مومن در نیا به اندازه دینش گرفتار میشود .
حضرت صادق (ع) میفرماید : انما المومن بمنزله کفه المیزان کلما زید قی ایمانه زید فی بلائه مؤمن به منزله کفه ترازوست هرچه ایمانش زیاد شود گرفتاریش زیاد میشود .
حضرت صادق (ع) میفرماید : ان فی الجنه منزله لا یبلغها عبدالابلا بتلاء فی جسده به تحقیق در بهشت منزلت و مقامی است که شخص جز با دچار شدن به ناملایمات به آن نمیرسد .
عبدالله بن بکبیر از آن حضرت میپرسد : المومن بالجذام و الرص و اشباه هذا آیا شخص با ایمان به جذام و برص مانند آن دچار میشود ؟ حضرت میفرماید : و هل کتب البلاء الاعلی المومن آیا جز بر مؤمن ابتلاء به بلا نوشته شده ؟
و نیز حضرت صادق (ع) میفرماید . ان فی کتاب علی (ع) : ان اشد الناس بلاء النبیون ، ثم الوصیون ، ثم الامثل و انما یبتلی المومن علی قدر اعماله الحسنه فمن صح دینه و حسن عمله اشتد بلاوه و ذلک ان الله عزو جل لم یجعل الدنیا ثواباً لمؤمن و لا عقوبه للکافر ومن سخف دینه و ضعف عمله قل بلاوه ان البلاء اسرع الی المومن التقی من المطر الی قرار الارض .
در کتاب علی (ع) آمده که در میان مردم سختترین بلا دیده پیامبراند سپس اوصیاء پیامبران و بعد بترتیب برگزیدگی و مؤمن منحصراً به اندازه کارهای خوب خود به گرفتاری دچار میشود ، کسی که دینش درست و عملش نیکوست گرفتاریش شدید است زیرا خدای عزوجل دنیا را برای ثواب مؤمن و عقوبت کافر نداده است و کسی که دینش سخیف و عملش ضعیف است گرفتاریش کم است به تحقیق شتاب بلاء بجانب شخص با ایمان پرهیزگار از شتاب باران به سمت آرامگاه زمین بیشتر است .
مجلسی – رحمه الله – از کتاب جامع الاحبار از پیامبر (ص) نقل می کند که فرمود : ان البلاء للظالم ادب ، وللمؤمن امتحان و الانبیاء درجه والاولیاء کرامه بلاء برای ظالم تنبیه و تادیب است و برای مؤمن آزمایش و برای پیامبران مقام و مرتبه و برای مقربان عزت و شرف .
احادیث در این باب بسیار است و ما به همین مقدار بسنده میکنیم :

چهارم – تأثیر بیماری و معلولیت در انجام وظائف و تکالیف شرعی
در رابطه با انجام یا عدم انجام تکالیف شرعی عادی شخص بیمار یا معلول تابع قانون خاصی نیست بلکه درباره آنها همان مقررات و قوانینی اجرا میشود که درباره سایر مکلفان اجرا میگردد .
توضیح – این که بطور کلی تکالیف مشروط است به شرادئطی که چنانچه یکی از این شرائط وجود نداشته باشد بهیقین تکلیفی که مشروط به آن شرط است وجود نخواهد داشت این شرائط بعضی عمومی است که اگر نسبت به هر تکلیفی وجود نداشته باشد آن تکلیف وجود نخواهد داشت مانن

د : بلوغ ، عقل ، قدرت و غیرها ، بعضی هم خصوصی است که اگر آن شرط وجود نداشته باشد خصوص تکلیفی که مشروط به آن شرط است به یقین موجود نخواهد بود ، مانند : وقت نسبت به وجوب نماز ، روزه . حج و غیرها و مانند : استطاعت شرعی نسبت به حج.
از این گذشته در مورد تکالیف و یا بطور کلی احکام دو نوع عنوان وجود دارد که یکی از آنها عنوان اولی و طبیعی عمل است و به همین جهت به آن عنوان اولی میگویند ، مانند :عنوان صلوه ، زکوه ،صوم ، حج ، خمر ،بیع و غیرها . بدیهی است این عناوین مثبت تکالیف است و آن تکالیف و احکام در صورتی ثابت است که آن عناوین تحقق داشته باشد . در مقابل این عناوین عنوانهای دیگری وجود دارد که به آنهاعناوین ثانویه گویند مانند :ضرر ، حرج ، اکراه ، اضطرار ، خطاء و نیسان و غیرها ، این عناوین بر عناوین اولیه عارض شده و احکام آنها را از بین میبرد و احیاناً اعمال را به احکام دیگری محکوم مینماید مانند : قتل خطائی .
بیمار و معلول از این قاعده مستثنی نمیباشند . یعنی :تکالیف آنها نیز عموماً مشروط به بلوغ ، عقل و قدرت و غیرها است . و در صورتی که این شرائط وجود نداشته باشد تکالیف نسبت به آنها وجود نخواهد داشت ، همینطور وجوب نماز و روزه آنها مشروط به وقت ، وجوب حج آنها مشروط به استطاعت است ، و هکذا . در مورد عناوین ثانویه هم وضه به همین منوال است یعنی : در صورتی که حکمی نسبت به آنها ضرری یا حرجی و امثال اینها باشد این حکم در مورد آنها نیز مرتفع خواهد بود و احیاناً به احکام دیگری محکوم خواهند شد .
آری در مورد بیمار و معلول اجراء برخی از احکام در رابطه با بیماری و معلولیت آنها همواره عسری و حرجی است این گونه احکام در مورد آنها وجود نخواهد داشت مثلاً : تکلیف به روزه یا قیام و یا سجود درنماز نسبت به برخی از معلولین .
و شاید همین مقصود شارع مقدس است که فرموده است :لیس علی الاعمی حرج و لاعلی الاعرج حرج و لا علی المریض حرج بر هیچکدام از کور ، لنگ و مریض حرجی نیست و هکذا اخباری که أحیاناً به این مضمون وارد شده است .
پنجم – حقوق اجتماعی و تکلیف افراد از جمله بیماران و معلولان نسبت به یکدیگر حق توانائی خاصی است که به نفع شخص یا حتی چیزی اعتبار شده و بر مبنای آن صاحب حق و یا کسی که بر آن ولایت و قیمومت داردمیتواند عملی را انجام دهد و یا به زبان یا حال چیزی را از کسی یا کسانی مطالبه کند . مثلاً : اولیاء مقتول میتوانند قاتل را قصاص کنند و یا یکی از زوجین میتواند فرزند را در خضانت خود گیرد و یا حکومت میتواند حفظ کشور از شر دشمن را از مل بخواهد . کس یا چیزی را که اعمال حق به نفع او است صاحب حق ،ذوالحق ، یامن له الحق گویند ، و کسی را که در مقابل او قرار دارد من علیه الحق نامند .
در مقابل حق تکلیف قرار دارد که من علیه الحق باید آنرا انجام دهد ، مثلاً قاتل به قصاص تن

دهد ، یکی از زوجین حضانت زوج دیگر را بپذیرد ، مردم کشور در حفظ کشور بکوشند .
چنانکه اشاره شد صاحب حق میتواند شخص یا شیء باشد اما کسی که حق علیه او است از این جهت که به تکلیف یا تکالیفی مکلف است جز انسان نمیتواند چیز دیگری باشد ، نهایت گاهی من علیه الحق عموم افرادند مانند : انجام تکالیف الهی که حقوق خداوند است و گاهی خصوص فرد معین مانند . یکی از زوجین نسبت به دیگری و گاهی برخی از افراد بر سبیل واجب کفائی مانند : قضا ، شهادت ، انقاد غریق ، اطفاء حریق و غیره .

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.