فایل کامل و عالی مقاله در مورد وضعیت اراضی کشاورزی ایران و آذربایجان
یه فرصت خاص برای کسایی که به دنبال کیفیت هستن!
مجموعهای کاربردی با یه سورپرایز جذاب
اگر دنبال یه فایل کاربردی و قابل اعتماد هستی، فایل فایل کامل و عالی مقاله در مورد وضعیت اراضی کشاورزی ایران و آذربایجان رو از دست نده! همراهش یه پاورپوینت طراحیشده بهعنوان هدیه دریافت میکنی که کاملاً آماده ارائهست!
فایل فایل کامل و عالی مقاله در مورد وضعیت اراضی کشاورزی ایران و آذربایجان شامل ۱۲۷ صفحه محتوای منظم، دقیق و استاندارد شدهست که برای پروژهها، تحقیقها و ارائههای علمی کاملاً مناسبه.
نیازی به وقت گذاشتن برای تنظیم یا طراحی نداری، همهچی آمادهست تا مستقیم ازش استفاده کنی. پاورپوینت همراه فایل فایل کامل و عالی مقاله در مورد وضعیت اراضی کشاورزی ایران و آذربایجان هم کاملاً هماهنگ با موضوع فایل طراحی شده و توی ارائههات حسابی به کارت میاد.
کل محتوای فایل کامل و عالی مقاله در مورد وضعیت اراضی کشاورزی ایران و آذربایجان طبق آخرین اصول آموزشی بهروزرسانی شده و طراحی ساده و کاربردی اون باعث میشه سریعتر به هدفت برسی. قابلیت ویرایش هم داره، پس میتونی به راحتی مطابق سلیقهات تغییرش بدی.
فایل فایل کامل و عالی مقاله در مورد وضعیت اراضی کشاورزی ایران و آذربایجان نتیجه ساعتها کار دقیق و حرفهایه و با خیال راحت میتونی روش حساب کنی. همین الان دریافتش کن و از این پکیج کامل نهایت استفاده رو ببر!
بخشی از متن فایل کامل و عالی مقاله در مورد وضعیت اراضی کشاورزی ایران و آذربایجان :
وضعیت اراضی کشاورزی ایران و آذربایجان
اراضی ایران بطور کلی یعنی اراضی جلگه و دشت ایران به استثناء گیلان و مازندران خشک و شنی بوده و خاک سرخ رنگی دارد و در غالب این دشتها فقط بوته و خار میروید ولی اراضی واقع در درهها و دامنه کوهها که غالب دهات و آبادیهای ایران در آن واقع است سرسبز و حاصلخیزند در این نقاط با استفاده از آب چشمههای دامنههای کوهها/ اراضی کشاورزی و باغات را آبیاری میکنند زیرا میزان بارندگی در ایران کم است و به امید آب باران نمیتوان زراعت کرد. زمینهای
زراعتی را ایرانیها بطور خاصی «کردبندی» نموده و در شیارهای آنها شبها آب میاندازند تا در آفتاب روز بعد کاملاً مستعد برای رشد و نمو گیاهان شود و برای شخم زدن اراضی کشاورزی معمولاً از گاوآهن استفاده مینمایند و در زمینهای کشاورزی بیشتر برنج و گندم و جو میکارند و قسمتی از آنها را هم به کشت ارزن ، عدس ، نخود و لوبیا اختصاص میدهند و کشت کنجد در ایران معمول بوده و از دانههای آن روغن میگیرند که به آن “شیربخت” میگویند و در پختن غذاها بکار میبرند و دهاتیها گاهی آن را مخلوط با دانههای دیگر بود داده و میخورند و پنبه در همه ایالات ایران کشت میشود و شهرها و دهات زیادی در ایران هستند که تمام امور آنها از کشت و معاملات پنبه میگذارد. در ارمنستان ، ایروان ، نخجوان ، قراباغ، ارسباران ، آذربایجان ، خراسان بیش از سایر نقاط به کشت پنبه توجه شده و از محصول آن استفاده میکنند. علوفه و خوراک حیوانات مخصوصاً اسبها جو مخلوط با کاه است و گیاه دیگری نیز ایرانیها دارند که به آن یونجه میگویند و در ایروان کشت یونجه زیاد معمول است ولی در سواحل دریای خزر بعلت رطوبت هوا که زمین همیشه سبز و خرم است این کار را نمیکنند و در بعضی نقاط شنبلیله هم کشت میکنند و برای علوفه دامها و مخصوصاً گاوها بکار میبرند.
ولی عمدهترین محصولات این فلات عبارت است از گندم، جو، ارزن، ذرت، یونجه، انواع حبوبات ، پنبه، تریاک ، تنباکو و درختان میوه و انگور.
جغرافیای تاریخی آذربایجان در دوره صفویه
در اواخر قرن هفدهم کشور ایران وسیعتر از ایران امروز بود زیرا به جای ۶۸۲۰۰۰ میل مربع ، یک میلیون میل مربع مساحت داشت.
در جنوب شرقی گرجستان، ایالت وسیع آذربایجان قرار داشت که وسعت آن در آن ایام از امروز بیشتر بود زیرا شامل ایالات و نواحی کوچکتر مانند چحوزسعد یا ایروان ، نخجوان و قراباغ بود و تمام این سرزمینها به اضافه گرجستان در اوایل قرن نوزدهم به چنگ روسها افتاد. تبریز مرکز آذربایجان و مقر بیگلربیگی یا استاندار بود. از شهرهای پرجمعیت دیگر آذربایجان باید ایروان ، گنجه و اردبیل را نام برد. ایروان پایتخت چخورسعد و مرکز حکومت یک بیگلربیگی و شهر عمده ارمنستان ایران بود . گنجه، زادگاه شاعر معروف نظامی و نیز مقر حکومت یک بیگلربیگی بود که ناحیه مجاور آن قراباغ هم در زیر نظر او اداره میشد و با شهر اردبیل سلسله صفویه پیوستگی نزدیک داشت زیرا شیخ صفی و بسیاری از اعقابش در آنجا مدفون بودند. در جنوب آذربایجان ، ولایت کردستان یا اردلان قرار داشت
که توسط یک والی اداره میشود و مقر حکومتش در سنندج بود. کردهای ایران مانند سایر هم نژادان خود در ترکیه از آئین تسنن پیروی میکردند. کردستان از طرف جنوب با ایالات کرمانشاه که مقر حکومتی به همین نام داشت مجاور بود و راه عمده بغداد به قزوین و تهران به خراسان مثل امروز از این ایالت میگذشت.
در اواخر عهد صفوی مردم ایران مثل امروز از نژادهای گوناگون بودند و زبان، آداب و رسوم آنها با یکدیگر فرق داشت. از یک طرف عدهای در شهرها و دهکدهها ساکن و از طرف دیگر جمعی چادرنشین بودند. تاجیکها که باید کردها را نیز جزء آنها بشمار آورد از نژاد آریایی و در اکثریت بودند همچنین عده زیادی ترک و ترکمن، عرب، بلوچ، براهویی، افغانی، گرجی، ارمنی و نیز جمعی کلیمی و صابی در این کشور اقامت داشتند اکثر ترکها و ترکمنها از اخلاف طوایفی بودند که دسته دسته از امپراطوری عثمانی آمده و از شاه اسماعیل اول مؤسس سلسله صفویه پشتیبانی کرده بودند. عده دیگری از نژاد ترک مانند طوایف افشار و قشقایی قبل از دوره صفویه به ایران آمده بودند و در قفقاز نژادهای مختلفی وجود داشت و به اضافه لزگیها و سایر طوایفی که در نواحی کوهستانی داغستان به سر میبردند گرجیها و ارامنه نیز در این منطقه میزیستند.
تقسیمات کشور ایران :
کشور ایران از طرف شاهعباس کبیر به ۵ ناحیه یا ایالت اصلی تقسیم شده بود:
۱- فارس (جنوب ایران) پارسه قدیم که تا خلیج ایران (فارس) امتداد دارد و به بیست حوزه تقسیم میشود که بزرگترین آن حوزه حول و حوش شیراز و مرکز این ایالت است.
۲- خراسان (مشرق ایران) که تا هندوستان گسترده است و به ۴۰ حوزه تقسیم شده و مرکز این ایالت مشهد است و در حوزهای به همین نام و همچنین سه حوزه دیگر هم از توابع آن است.
۳- آذربایجان (شمال غرب ایران) که ماد شمالی و قسمتی از ارمنستان را شامل میشود و تا سرحد ترکیه امتداد دارد. این ایافت به ۵۵ حوزه تقسیم شده و شهر مهم تجاری، تبریز مرکز آن است و غیر از حوزهای که به همین نام مشهور است نُه حوزه دیگر نیز از توابع آن به شمار میرود.
۴- گیلان و مازندارن ( در ساحل دریای خزر) که تقریباً با میرکانیه قدیم مطابقت دارد و شامل ۲۱ حوزه میشود و مرکز آن استرآباد است که غیر از حوزهای به همین نام دو حوزه دیگر را هم شامل میشود.
۵- عراق عجم (مرکز ایران) که شهر برجسته آن اصفهان پایتخت مملکت است و غیر از حوزهای به همین نام چهار حوزه دیگر را نیز دربرگرفته است.
شاه ۲۵ بیگلربیگی را به اداره نواحی مختلف منصوب کرده و بقیه حکام و مأمورین کشوری هم زیر نظر اینها قرار دارند به استثنای وزرا (مدیران املاک خاصه) که مستقیماً زیر نظر شخص شاه انجام وظیفه میکنند. البته در این اوقات چنان تعداد بیگلربیگیها در مملکت محدود است که بسیاری از مناطقی که روزگاری بدست بیگلربیگیها اداره میشده امروزه به خاصه تبدیل شده است.
حکومت سیاسی در ایران :
عدالت و قانون در امور جنایی به سرعت و شدت اجرا میگردد و مجرمین به کیفر عمل خود میرسند و معمولاً خان یا والی و حکمران هر ایالت یا ولایت حکم را صادر میکند و از طرف خان نمایندهای بنام «داروغه» تعیین شده و شخصی را بنان «عسس» در زیر امر خود دارد که احکام صادره را به موقع اجرا میکند و از طرف پادشاه هم یک نفر بنام «دیوان بیگی» و یک نفر هم بنام
«کلانتر» تعیین شدهاند تا در حق یا ناحق بودن احکام صادره مراقبت کنند و نگذارند که افراد ملت زیر فشار و اوامر ظالمانه قرار گیرند و مرتکبان قتل هم به سرعت مجازات میشوند و دیوان بیگی هم غالباً قاتل را در اختیار خانواده مقتول میگذارد تا او را به میدان قصاص ببرند و هر طور که بخواهند اعدام کنند . البته گاهی به قاتل اختیار داده میشود که جان خود را با پرداخت پولی
بازخرد ولی این عمل برای خانواده مقتول خفتآور است که کمتر دیده شده قاتلی را بدین وسیله عفو کرده باشند. راهزنان را نیز به طرق مختلف مجازات میکنند و دو پای راهزنان را به جهاز شتری میبندند و سینه و شکم وی را از بالا و پایین چاک میزنند و برای عبرت بینندگان شتر را در تمام محلات میگردانند و یا سر راهزن را از سوراخ تنگ دیواری به در میکنند بطوریکه سر در یک طرف و بدن در طرف دیگر دیوار بماند و قادر به حرکت نباشد و برای مسخره نیز چپقی در دهان او میگذارند تا بدین ترتیب تعذیب و کشته شود. و بعضی اوقات هم یا با دنبه داغ گوسفند تمام اعضای بدنش را میسوزانند یا در سر هر گذری یکی از اعضای بدن او را مثله میکنند. با اینکه در سراسر جادهها راهدارهایی وجود دارد و راهزنی کمتر صورت میگیرد ولی اگر راهزنی روی دهد خان یا حاکم محل ده الی ۴۰ روز مهلت دارد که دزد یا راهزن را پیدا کند و مال گرفته شده را به صاحب آن برگرداند در غیراینصورت باید غرامت همه را از مال خود بپردازد و در چنین مواردی خان یا حاکم از ترس اینکه مبادا خبر یا شکایت به گوش پادشاه برسد غرامت اموال برده شده را میپردازد سپس اقدامات لازم را برای دستگیری راهزن و کشف اموال مسروقه بعمل میآورد. همچنین بیادبیها و فحاشیهایی را که نیز در اماکن عمومی، میخانهها و خانههای عمومی رْخ میدهد به شدت کیفر میدهند و درهر شهر شخصی بنام «محتسب» وجود دارد که ناظر امور مواد غذایی با ۴ تن معاون وجود دارند که قیمت اجناس را اول هر هفته بدقت تعیین میکنند و در ایران مواد غذایی را به وزن میفروشند و فروش به حجم در ایران قدغن است و اگر کسی از این قانون سرباز زند او را مجازات میکنند. واحد وزن مالالتجارههای معمولی و ارزان قیمت در ایران «من» است و واحد وزن اجناس گران قیمت «مثقال» است.
پیتر و دلاواله در سفرنامهاش آورده که «روزی شاه بنا به عللی ناراحت بود و دهقان بیچارهای برای شاه عریضهای تقدیم کرد و شاید تقاضایش هم خیلی ناچیز بود ولی دستور دارد که او را مجازات شدیدی بکنند که اینکار را هم کردند.
مشاغل و کارهای ایرانیها:
کارها و مشاغل ایرانیها که با آن زندگی خود را اداره میکنند علاوه بر زراعت و باغداری که اکثریت بهآن اشتغال دارند انواع حرف و صنایع ، تجارت ، نویسندگی و کتابت و بالاخره امور جنگی است وعده زیادی از کارگران و صنعتگران در دکانها و کارگاههای کوچک خود با جدیت مشغول بکار میباشند و حتی عدهای از این کارگران هم در منزل خود کار میکنند و عدهای هم در وسط کوچهها و میدانها مینشیند و در معابر و جلوی چشم مردم کار میکنند و عده زیادی از این کارگران بافندهها، رنگرزها و نقاشان میباشند.
تعیین حدود ایران :
بطور کلی حدود مجموع پهنه ایران دارای عوارضات تند شدید طبیعی بوده و کوهها و بیا عملاً کشت نمیگرند. و در قدیم ایران اوضاعی وجود داشته که علاوه از کمبود بارش از پیشرفت کشاورزی ایران جلوگیری مینموده است و به همین سبب سالیان دراز، کشت و کار کشاورزی بصورت خیلی ابتدایی صورت میگرفته است و خرده مالک سابقاً در ایران کم بوده و بیشتر زمینهای بزرگ در دست مالکان عمده قرار داشت به قسمی که هر مالک ممکن بود یک یا چند ده و هزار هکتار زمین در اختیار داشته باشد و مالک از ۵ بخش کشت و کار مانند : زمین، آب ، دانه ، وسایل کار و نیروی کار فقط زمین و آب در اختیار زارع میگذاشته و در مقابل رسماً محصول را دریافت میداشت و در بعضی نقاط که اربابان طمع کار داشته بجز نیروی کار بقیه با مالک بوده است.
برای مشاهده محصول مشابه پیشنهاد میکنیم فایل کامل و عالی مقاله در مورد وضعیت کشاورزی در ایران را ببینید.
حقالسهم مالک و رعیت در مناطق ایران تفاوت داشته است و در هر صورت به نفع مالک که سهمی در تولید نداشته است و چون زارعان عملاً بهرهای از دسترنج خود نمیبردند فقیر و ندار بودند و زمین و روستاها آباد نمیشدند.
آب و هوا
آب و هوای فلات ایران حد وسط ندارد تابستانهای آن بسیار گرم و زمستانهایش نسبتاً سرد است. ایران تقریباً در منطقه معتدله واقع شده و کوهستانهایی که در قسمتهای مختلف آن وجود دارند آب و هوای گوناگون و متفاوتی به ایالات این کشور دادهاند. همچنین آب و هوا تبریز سالم است و اهالی این شهر کمتر دچار تب میشوند و مسافرانی که دارد این شهر میگردند اگر هم تب داشته باشند طولی نمیکشد که تب آنها برطرف میشود و به همین جهت به این شهر نام تبریز را دادهاند یعنی تب در اینجا از بدن انسان ریخته و از بین میرود.
کشاورزی و زراعت:
پژوهشگران علوم اجتماعی عقیده دارند که تمدن واقعی، شهرنشینی نیست بلکه هر کشوری که در امور کشاورزی پیشرفتهتر باشد متمدنتر میباشد و این نظر درست، قابل پذیرش در مورد ایران کهن است زیرا همگام پیشرفت در علم و هنر، ایران در عصر خود سرآمد کشورهای آبادان بود که راههای ارتباطی سدهای عظیم و کانالهای زیاد میساختند و از دوران باستان کشاورزی در ایران کار مقدسی بشمار میرفت و هر ایرانی که به کار کشاورزی اشتغال داشت او را به خدا نزدیکتر
میدانستند و ایران با داشتن کلیماهای مختلف و غنی بودن خاکش از قدیم استعداد بعمل آوردن فراودههای کشاروزی را داشته است و بع قسمی که همیشه رکن اساسی اقتصادی این سرزمین محسوب میگشت. درخت و درختکاری، دام و دامپروری، آب و آبیاری همیشه مورد توجه ایرانیان بوده است بطوریکه کشاورزی را یکی از سنن باستاین ایرانیان میشمردند و کشاورزان و زارعان را محترم میداشتند.
زراعت نزد روستائیان آسیا:
برای گروهی از روستائیان آسیا، آفریقا و آمریکای جنوبی زراعت جز صاف کردن زمینهای جنگلی یا بوتهزارها، شخم زدن و بیل زدن، بذرافشانی و بالاخره درو و برداشت محصول مفهومی ندارد. زمینی که هر سال بدون کود کشت میشود پس از چند سال بازده آن کاهش مییابد و آنگاه زارع زمین دیگری را هموار میکند و به زیر کشت میبرد و این روش تکرار میشود تا تمام مزارع اطراف قرارگاه، بعلت تحلیل رفتن خاک و بیقوه شدن، خاصیت و استعداد خود را از دست میدهند و آنگاه کشاورزان از آنجا به جای دیگر کوچ میکنند.
زراعت
زراعت امری مقدس شمرده میشود و به نقل از گفتههای بزرگان که نخستین دهقان آدم بوده و گندم از آدم و حوا به یادگار باقی مانده است به کار زراعت ارج مینهند و آن را گرامی میدارند و بنا به نوشته کتاب که از جبرئیل پس از خروج آدم از بهشت دستوری صادر شده است که آدم و فرزندان او تا روز قیامت بکار زراعت اشتغال ورزند و سیمای دهقان به گونه آدمی آرام، خداترس و قانع به قسمت خود که از نتیجه کارش برخوردار و اینکه همیشه سیر است تصویر میشود و کار زراعی با امور دینی و عبادت برابر است و گفته شده که در نجات و سعادت انسان در دنیا و آخرت ۴ چیز است «اول فرمان برداری و بزرگداشت خداوند، دوم پیروی از سنت رسول اکرم، سوم مهربانی با خلق خدا، چهارم کار و کوشش در زراعت». بنابراین زراعت همانند وظیفه دینی مقدس و کارخدایی و واجد ارزش اجتماعی است. حکام و دولتمردان روزگار گذشته با اعمال سیاست، حمایت از کشاورزان و دهقانان در بسیاری موارد، مالکان عمده و فئودالها را به رعایت احوال دهقانان و کاهش میزان توقعات از این طبقه اجتماعی ملزم میساختند. سلطان محمد خدابنده که در روزگار خود در اجتماع گروهی از امرای لشکر سخنرانی میکند ضمن ارشاد آنها میگوید آبادانی و مصالح ما و شما از کار و کوشش رعیت است. اگر گاو و تخم از رعایا بستانید و سهم ایشان را ندهید آنها به اجبار زراعت را ترک میکنند آنوقت شما چه خواهید کرد؟ و آنها وقتی از سخن را شنیدند روی در نوازش آوردند.
آثار اسلامی سدههای میانه درباره کشاورزی منابع بسیار ارزشمند هستند که میتوان درباره روشهای کشاورزی و انواع گیاهان و غلاتی که از قدیمیترین زمانها در جهان اسلام کشت میشده اطلاعاتی را بدست آورد در این میان ، بویژه کتب کشاورزی عربی به همراه منابع تاریخی ـ جغرافیای دیگر به محققان اسکان داده است که تصویری نسبتاً روشن از فعالیتهای کشاورزی، بهرهوری، توسعه و نوآوری در غرب جان اسلام بویژه در اسپانیای مسلمان و یمن تحت حکومت
رسولیان ترسیم کنند اما در محیط ایران با توجه به این تصور شایع که روشهای کشاورزی سنتی ایرانی بسیار احتیاطآمیز است و با توجه به قلت آثار مربوط به کشاورزی زبان فارسی گرایش رایج آن بوده که اطلاعات موجود در این آثار را حاکی از ثبات و تغییرناپذیری وضعیت کشاورزی در این سرزمین برانند.
برای رشد و شکوفایی کشاورزی رعایا به عدل سلطان، بویژه همچون نمونه آرمانی شاهان ساسانی و توانایی او در رعایت اصول شریعت وابستهاند و بعبارت دیگر پیش شرط اصلی آن
حکومت مقتدر مرکزی به شیوه ایران پیش از اسلام است که شریعت اسلام بدان مشروعیت بخشیده باشد و در مقابل کشاورزی شکوفا هم پایه حکومت متمرکز و باثبات است. زیرا منبع اصلی آن برای پشتیبانی سپاه را تشکیل میدهد.
بناب ه گفته قاسم بن یوسف «تا هر کس در زراعت و داشت و باغبانی و زرداری و سایر مهمات دهقانی به بلوکات هرات و ولایات نواحی شروع نماید بر قواعد آن اطلاع یافته ;. و این را در این امور مشکلی نباشد».
در دهههای پایانی قرن پانزدهم، شهر هرات به یک مجموعه شهری تبدیل شده بود و با نواحی روستایی اطرافش پیوستگی جداییناپذیری داشت. نیازهای جمعیت رو به رشد این شهر را فقط مازاد کشاورزی بسیار زیادی میتوانست پاسخگو باشد که اینکار با افزایش سطح زیر کشت در اطراف شهر از طریق گسترش شبکه آبیاری، احیای اراضی موات و توسعه هر چه بیشتر کشاورزی تراکم و بسیار تخصصی که با الگوهای سکونت فشرده دره هریرود از قدیمترین زمانها ارتباط داشته است میسر میشد و این گونه کشاورزی فشرده که غالباً در قطعه زمینهای نسبتاً کوچک، آبی و معمولاً محصور در دور تا دور شهر انجام میگرفت و میوههای باغی و نیز انگور، گلها و گیاهان دارویی و سبزیهای باغی که بعضی از آنها در مقیاس وسیعی کشت میشدهاند و کمتر از ۱۰% کل اثر به کشت غلات (بویژه جو و گندم) و سبزیها که مستلزم استفاده از زمین وسیعی است اختصاص یافته است و این نوع کشت متراکم و آبی بسیار آسیبپذیر و شدیداً به نظام آبیاری کاملاً منظم و مدبرانهای وابسته بود و به سرمایه و نیروی کار ماهر هم در روشهای کشاورزی و هم در ساخت و نگهداری ابزار آلات کشاورزی نیاز داشت و موفقیت آن به دو عامل بستگی داشت: مدیریت نظارتی در سطح پیشرفته و ثبات سیاسی . متولیان اماکن مذهبی فراوان در خراسان عصر تیموری به سبب برخورداری از تجارب طولانی و امانتداری و درستکاری (بویژه اگر از خانوادههای سادات قدیمی بودند). در اختیار داشتن سایقان و ثبتکنندگان کارکشته و منافعی که خود در کسب درآمد هر چه بیشتر از موقوفات داشتند. بهترین نامزدها برای سازماندهی و اداره کشاورزی خاص منطقه هرات بودند در نتیجه اماکن مذهبی و مزارات عمده عصر تیموری همچون مزارات گازرگاه، مشهد و بلخ که از منابع مالی و افراد لازم برای فعالیت معقول کشاورزی برخوردار بودند به مؤسسات کشاورزی کارآمد و وسیعی تبدیل شدند. نزدیک به صد سال حاکمیت سلسله ترکی ـ مغولی تیموری در خراسان که به قومی با فرهنگ تبدیل شده بودند و نیز بیش از ۳۵ سال حکومت سلطان حسین در هرات ، دوره رشد نسبتاً آرامی را پدید آورد که به کشاورزی منطقه امکان داد استعدادهای بالقوه خود را فعالیت بخشد اما دستاوردهای کشاورزی عصر تیموری ناگهان با هجوم سیل چادرنشینان ازبک پایان یافت. تصرف هرات به دست ازبکها در آغاز یورشهای بعدی آنها به خراسان باعث ویرانی کامل اماکن مذهبی، باغات و بستانهای این سرزمین و پراکندگی مردم آن شد و درست سه سال بعد یعنی در سال ۹۱۶/۱۵۱۰ که صفویان هرات را به تصرف درآوردند و شهر در مراحل تکوین دولت صفوی به رهبری شاه اسماعیل اول در تحت نظارت مستقیم امرای قزلباش بود و آنان اداره امور ولایت را منحصراً در اختیار خود داشتند که باز هم اوضاع به شکل پیشین بهبود نیافت و قزلباشان که از اتحاد چند قبیله چادرنشین تشکیل یافته بودند و سنتهای ترکی و مغولی را رعایت میکردند و تحت رهبری امرای سپاهی ترک قرار داشتند همچون ازبکان پیش از خود در خراسان عنصری بگاه به شمار میرفتند و منافع آنها با منافع مردم ساکن در این سرزمین تضاد اساسی داشت و لذا از هر گونه توجهی به فعالیتهای کشاورزی جلوگیری میکردند. تاخت و تاز و غارت اموال بومی که ویژگی بارز نخستین سالهای حکومت قزلباشان در هرات بود
باعث سقوط هر چه بیشتر کشاورزی شد و شاهد غیرقابل تردید سقوط شدید کشاورزی در منطقه هرات که روزگاری منطقهای بسیار شکوفا بود قحطی و ویرانگری است که نزدیک به دو سال از
۹۱۹/۱۵۱۳ تا ۹۲۱/۱۵۱۵ بر این شهر و نواحی مجاور آن سایه افکند و در مناطقی مانند خراسان که کشاورزی آبی متمرکز در آنها معمول بود اداره فعالیتهای کشاورزی مستلزم آشنایی نزدیک با شیوههای استفاده از آب نیز بود چرا که میزان باروری زمین بستگی مستقمی با آن داشت.
تاریخ کشاورزی
کشاورزی امروز ما محصول قرنها تجربه و آزمایش نوع بشر است و همیشه بصورت فعلی خود وجود نداشته است بلکه در طول قرنها ابزار و آلات و بذرها و روشهای کاشت آن تحول و دگرگونی لازم را دریافته و مدارج ترقی و تکامل خود را پیموده است.
برداشت محصول از زمین فعالیت جالب توجه و خاصی است که در عرصه کره زمین از قطبین تا استوا از سوی انسانها به هر رنگ و ملیت و مذهب ابراز میگردد. جغرافیای کشاورزی در حقیقت چیزی جز مطالعه منطقی این فعالیت پردامنه در این عرصه وسیع نمیباشد و در چنین مطالعهای ۲ نکته به شدت مورد توجه است یکی آنکه کشاورز را در هر جا با همه نیرو و تجربیات گذشته و درجه فن و قدرت ذاتی بهرهبرداریش از زمین خود در نظر آریم و دیگر اینکه قلمروهای مختلف کشت و عوامل جغرافیایی مؤثر در نوع محصول را از خاطر دور نداریم.
کشاورزی در ازمنه ماقبل تاریخ :
اگرکشاورزی را عبارت از اهلی کردن حیوان و گیاه مفید به حال انسان یا بعبارت دیگر بهرهبرداری عقلانی از زمین و حیوان بدانیم میتوانیم ادعا کنیم که انسانهای ماقبل تاریخ با فعالیتهای ابتدایی خویش نیز بدین کار اشتغال داشتند.
انسان حیوانی است که تقریباً همه چیز میخورد (omnivore) و خیلی طول کشید تا این انسان همه چیز و همه جور خور بتواند خورش خویش را با فراغ خاطر پیدا کند اما خیلی زود حس کرد که از گیاه و حیوان غذای متنوع برای خود تهیه کند و این دو موجود را رام خود سازد. بنابراین از میان انواع گیاهان پیرامون خود بعضی را انتخاب و از میان حیوانات محیط خویش بعضی را ریزهخوار خویش کرد و بهرهبرداری از آنها را آغاز نمود. امری که مقدمه کشاورزی و دامپروری است و خلاصه آنکه در آغاز کار انسانها هیچ نوع حیوانی را مورد استثمار قرار نمیدادهاند و در مورد گیاهان نیز جزء بهرهبرداری
مختصری نداشتند به این معنی که شاخ و برگهای تازه و جوان گیاهان، جوانه و حشرات و پروانه و حیوانات کوچک را میخوردهاند.
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.